داشتم اتاق درهم برهمم را به رسم همیشه ی پایان امتحانات تمیز میکردم که چشمم خورد به یک شعر تقریبا قدیمی ام نقص هاش را بر من ببخشایید:
توقعی که زمن داری بی شک آسان نیست
که بگذرم ز گناهت ؟؟ نه ! در توانم نیست
مرا ببخش که فهمیدم ان که قدرت داشت:
بازبشکند قلب ی ساده را-پشیمان نیست
برای این دل خسته حدیث و آیه نخوان.....
در این زمانه دگر بخشش از بزرگان نیست
مدام اینکه ببخشید و خوب- من اخر.....
بهانه ها که شمردی دلیل و برهان نیست!
چگونه باور - من شد که دوستم داری؟؟؟
کسی به قدرمن این روزها پشیمان نیست!
خدا مرا به عشق امتحان کشید ومن دیدم:
کسی به قدر من این روزها شکیبا نیست!
مدام وعده ی فردا. مدام قول و قرار......
کسی به سادگی من این طرف ها نیست
ولی خوشم که دلم با تمام این اوصاف....
شبیه هیچ دلی نه! شبیه آن ها نیست!!!
*......
*-اسم های پیشنهادی برای این شعر را مشتاقانه میشنویم!!!!
*-راز عزیز ممنون که درتمام این مدت حضور داشتیو تنهام نذاشتی
نظرات شما عزیزان: